تعریف جامعه مدنی

جامعه مدنی به مجموع سازمان‌ها و نهادهای مدنی و اجتماعی داوطلبانه‌ای اشاره دارد که بنیان جامعه‌ای پویا را پی می‌ریزند و از نظر داوطلبانه‌بودن، در تضاد با ساختار تحمیلی حکومت (جدای از نوع حکومت) و موسسه‌های بازرگانی و بازار هستند.

خاستگاه
استفاده امروزی از این اصطلاح به آدام فرگوسن برمی‌گردد. فرگوسن کسی است که توسعه «دولت تجاری» را به‌عنوان روشی برای تغییر فساد نظام فئودالی و تقویت آزادی فردی بیان کرده‌است. در حالی‌که فرگوسن خط فاصلی بین دولت و جامعه مشخص نکرده‌است، هگل، فیلسوف آلمانی، این وجه تمایز را در «مبانی فلسفه حقوق» توضیح داده‌است. در این اثر ، جامعه مدنی («burgerliche Gesellschaft» در آلمانی) مرحله‌ای در روابط دیالکتیکی بین متضادهای ملاحظه شده توسط هگل، کلان-جامعه (دولت) و خرده-جامعه (خانواده) می‌باشد.

اگر بخواهیم جامع‌تر سخن بگوییم باید بگوییم که این تعریف (مثل طرفداران خود هگل) به راست و چپ سیاسی تقسیم می‌شود. برای چپ این تعریف به عنوان پایه‌ای برای جامعه بورژوایی مارکس تبدیل شد و برای راست با توسعه سختی اقتصادی مارکسیسم به فرهنگ، جامعه، سیاست به‌عنوان تعریفی برای تمام جنبه‌های غیر دولتی جامعه معنا شد.

تعریف
تعریف‌های بی‌شماری از «جامعه مدنی» وجود دارند. تعریف مدرسه اقتصاد لندن که مرکزی برای پژوهش در مورد جامعه مدنی است، گویاست:

«جامعه مدنی به بستری از کردارهای مشترک غیر تحمیلی، حول منافع، اهداف و ارزش‌های مشترک گفته می‌شود. قالب‌های نهادینه آن با دولت، خانواده و بازار متفاوت هستند. هرچندکه در عمل مرز میان دولت، جامعه مدنی، خانواده و بازار پیچیده، نامشخص و محل مناقشه است.

جامعه مدنی عموما تنوعی از فضاها، عاملان و قالب‌های نهادینه در خود دارد که در درجه‌های مختلفی از تشریفات، استقلال داخلی و قدرت قرار دارند. جامعه‌های مدنی اغلب به وسیله نهادهایی مثل موسسه‌های خیریهٔ ثبت‌شده، سازمان‌های غیردولتی توسعه، انجمن‌های گروه‌ها، سازمان‌های زنان، سازمان‌های عقیده‌محور، انجمن‌های متخصصان، اتحادیه‌های کارگری، گروه‌های خودیاری، حرکت‌های اجتماعی، انجمن‌های صنفی و ائتلاف‌ها پر می‌شوند.»

بهترین بررسی کوتاه این موضوع «جامعه مدنی» اثر مایکل ادواردز از انتشارات «پولیتی پرس» است.

جامعه مدنی و دموکراسی
آبش‌خور اولیهٔ ادبیات راجع به پیوند جامعه مدنی و دموکراسی، نوشته‌های ابتدایی لیبرال‌هایی چون الکسی دو توکویل بوده‌است. هرچندکه به روش‌های مهمی توسط نظریه‌پردازان قرن بیست مثل «گابریل آلموند» و «سیدنی وربا» پیشرفت کرده‌است. آنان نقش جامعه مدنی را در نظم دموکراتیک حیاتی دانسته‌اند. آن‌ها در این رابطه بحث کرده‌اند که عنصرهای سیاسی بسیاری از نهادهای جامعه مدنی، هوشیاری بیشتر و شهروندی آگاه‌تر پدید می‌آورند. کسانی که به گزینه‌های بهتری در انتخابات رای می‌دهند، در سیاست مشارکت می‌کنند و در نتیجه حاکمیت را پاسخ‌گوتر نگاه می‌دارند.

اخیرا رابرت پوتنام حتی درباره حیاتی بودن نهادهای غیر سیاسی جامعه مدنی برای دموکراسی بحث کرده‌است. این از این روست که سرمایه اجتماعی (ارزش‌های مشترک و مورد اطمینان) در این سازمان‌ها ساخته می‌شود. این سرمایه اجتماعی به جو سیاسی منتقل شده و از طریق تسهیل درک به‌هم‌پیوستگی جامعه و منافع آن، به همبسته نگه‌داشتن جامعه کمک می‌کند.

با این وجود کسانی دیگر در رابطه با چگونگی جامعه مدنی دموکراتیک سؤالاتی داشته‌اند. بعضی خاطر نشان کرده‌اند که اکنون زعمای جامعه مدنی بدون آن که کسی آن‌ها را انتخاب یا انتصاب کرده باشد، قدرت سیاسی قابل توجهی به‌دست آورده‌اند.

جامعه مدنی و جهانی شدن
در حال حاضر معمولاً عبارت جامعه مدنی توسط منتقدین و فعالان به عنوان منشا مقاومت و حوزه زندگی اجتماعی که نیاز به محافظت در برابر جهانی شدن دارد، مورد رجوع قرار می‌گیرد. این موضوع به علت آن است که دیده شده جامعه مدنی فراتر از مرزها و میان قلمروهای مختلف عمل کرده‌است.

هرچند از آن‌جا که بنا بر تعاریف بسیاری، جامعه مدنی می‌تواند شامل همان نهادها و بنگاه‌های اقتصادی که حامی جهانی شدن هستند هم باشد، چنین کاربردی برای این عبارت بحث‌انگیز است.

از سوی دیگر کسانی جهانی شدن را پدیده‌ای اجتماعی می‌دانند که ارزش‌های کلاسیک لیبرال را به ارمغان می‌آورد. این ارزش‌ها به ناگزیر به پررنگ شدن نقش جامعه مدنی می‌انجامند و هزینهٔ آن، نهادهای حکومتی مشتق شده‌است.

مثال‌هایی از نهادهای جامعه مدنی
سازمان‌های غیر دولتی (اِن‌جی‌او)
سازمان‌های داوطلبانه خصوصی (پی.او.وی)
سازمان‌های خلقی
سازمان‌های اجتماع محور
سازمان‌های میانجی برای بخش داوطلب و غیرانتفاعی
بنیادهای اجتماعی
برنامه‌های توسعه رهبری اجتماع
باشگاه‌های شهری
اتحادیه‌های تجاری
گروه‌های جنسیتی، مذهبی، فرهنگی
خیریه‌ها
باشگاه‌های ورزشی و اجتماعی
تعاونی‌ها
گروه‌های زیست‌محیطی
انجمن‌های متخصصان
محیط‌های آموزشی وپژوهشی
نهادهای اقتصادی
نهادهای سیاسی
سازمان‌های مصرف‌کنندگان
رسانه‌ها
میلیشیای شهروندان
سازمان‌های مذهبی
گروه‌های شهری
سازمان‌های اجتماعی
باشگاه‌ها
این که تمام این نهادها عضوی از جامعه مدنی هستند، مورد بحث می‌باشد. از جمله «نیرا چاندهوک» که یک دانشمند هندی است، تنها نهادهای منتقد دولت را عضو جامعه مدنی می‌داند، درحالی‌که از نظر او بقیه، تنها حکومتی‌اند. دراین‌جا نکته کلیدی این است که هر نهادی یک «قدرت خنثی‌کننده» در برابر قدرت حکومت نیست.

بعضی پژوهشگران برجسته در مورد جامعه مدنی
دانیل بل
رابرت .ان. بلا
دون ای ابرلی
مایکل ادواردز
جین بتکه الشتاین
آمیتای اتزیونی
فرانسیس فوکویاما
پیتر دوبکین هال
بری دین کارل
دیوید کورتن
کاتلین مک کارتی
فرانک مولارت
مایکل اونیل
الینور استروم
رابرت پوتنام
نانسی .ال. روزنبلوم
لستر. ام. سالامون
مایکل سندل

منبع:
ویکی پدیای انگلیسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.