آهای مردم دنیا….

گاهی افرادی رو در اطرافت می بینی که بدون درک از شرایط روحی و روانی و نیز بدون در نظر گرفتن برخوردهای کاری و اجتماعی روزانه ی تو؛ همه چیزت رو به باد انتقاد میگیرند . حال اینکه خودشون حتی تصوری از  درگیر شدن در این مسائل  ندارند!
روز به روز ازت دورتر میشن و سعی میکنن برای شرایط خودشون هم که شده از خیلی مسائل تو پرهیز کنند.
برخورد با این آدم ها تو رو مجبور به خود سانسوری میکنه.مجبوری کارهایی رو بکنی که حتی به مذاق خودت هم خوش نمیاد. پس مجبوری به دوری از اون افراد برای راحتی احوالاتشون!!!
حتی این نوشته رو هم بارها نوشتم و بسیاری از پاراگرافهای اون رو سانسور کردم که نکنه به کسی بر بخورده. نکنه کسی که این مطلب رو میخونه احساس کنه اون رو خطاب قرار دادم.
حالم از این حس ها بهم میخوره و کلافه میشم.
حالم بد میشه از شرایطی که در اون قرار گرفتم. همیشه سوء ظن. همیشه تهمت. همیشه برداشت های مختلف با تعاریف مختلف.
خیلی وقت ها به افرادی اعتماد کردم ولی متاسفانه به تنها کسی که نباید اعتماد میکردم اون افراد بودند. خیلی وقت ها بدون اینکه خودم بدونم متهم شدم و در معدود مواردی بوده که اون شخص در حق من لطف کرده و با من احساس و سوء ظنش رو مطرح کرده. من نمی خوام بگم همیشه بی گناه بودم. نمی خوام بگم که تا به حال خطایی از من بروزنکرده. اما چیزی که منو اذیت میکنه اینه که چرا من حق این رو نباید داشته باشم که از خودم در مقابل افکار دیگران دفاع کنم.
ما همیشه حس هامون رو زیر لبخندهای مسخره ای پنهان می کنیم. همیشه خواستیم شرایط استاندارد خودمون رو به طرف مقابلمون تحمیل کنیم. همیشه دوست داشتیم اون فرد رفتارش رو با من تطبیق بده. درسته شاید برخی بگند که نه اصلا اینطور نیست. ولی واقعیت گاهی اینطور پیش میاد.

همیشه از ارتباط داشتن با افراد لذت میبردم. همیشه از بودن با اونها خوشحال بودم. اما هر چه شرایط پیچیده تر میشه این حس برای من کمتر و کمرنگ تر میشه. احساس میکنم با معدود افرادی میتونم ارتباط برقرار کنم و تنها این افراد هستند که به من حس خوبی میدن.
نمیدونم. همیشه شرایط یک انسان از دیدگاه خودش بدترین شرایطه و خودش رو همیشه در سخت ترین گرفتاری ها غرق می بینه. این شرایط منو هر روز خسته تر میکنه. اما نه اونقدر که برم تو لاک خودم و بیرون نیام. همیشه تلاش کردم برای جنگیدن با شرایطی که مطلوب نیست. الان اعتقادی به جنگ ندارم.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.