در تمام دوران زندگی ام چنین روزگاری را به خاطر ندارم. تعبیرش را نمی دانم، حتی نامی برایش نمی یابم!
در یورش مغول گونه پیرامون و افکار؛ خود را به روی خطی از زلزله می یابی. نه تنها آرامشی را نمی یابی، که ترس از بی آرمشی عزیزانت تو را رها نمی کند.
هنگامه ی قنوت، به انگشتانم می نگریستم و غم هایم را در آن ده انگشت می جستم. خواسته هم را در کف دست؛ البت به اجماع عزیزانم.
می پنداشتم خدایی که ده انگشت داده، و تنها به این ده توان اشارت ادامه خواندن “زلزله هاست …”
تصاویر ضرب المثل های ایرانی
در ستایش سعدی شیرازی
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی (۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسیگوی ایرانی است. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن دادهاند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است ادامه خواندن “در ستایش سعدی شیرازی”