خاطرات صوتی

هر چه به روزی های خروج سه سال قبلم از ایران نزدیکتر می شوم٬ یاد آن روزها برایم پر رنگ تر می شود. روزشمار حبس و حصر کروبی و موسوی هم شده روز شمار شب های غربت من.

تقریبا در آن روزها فشرده و در این روزها گسسته اقدام به ضبط صدای خودم می کرده می کنم و خاطراتم را در قالب فایل صوتی به خاطر می سپارم. چرا که نوشتنش برایم دیگر معنی ندارد و تمام ۱۵ سال گذشته تلاش زیادی کردم که هر روز را بنویسم اما فرجام درستی نداشت. البته بهتر هم دیدم که صدایم را داشته باشم تا بتوانم ادامه خواندن “خاطرات صوتی”